چرا مردم با جان ویک ارتباط عمیقی برقرار می نمایند؟
به گزارش بازی های فکری، این هفته و با عرضه جان ویک: بخش 3 - پارابلوم (John Wick: Chapter 3 - Parabellum) در قالب دی وی دی و بلو-ری شاهد انتشار مقالاتی بودیم که با تمرکز بر محبوبیت این مجموعه در میان عموم مردم و احتمال ادامه پیدا کردن آن نوشته شده بودند.

اما در این شرایط بد نیست به سوال کلی تری هم پاسخ داده شود و موضوع مهم تری مورد بحث قرار بگیرد؛ اینکه اساسا و در درجه اول به چه علت (علت روانشناختی) شاهد محبوبیت این مجموعه میان توده ها بودیم.
به نظر می رسد یکی از دلایل اصلی به این برمی شود که جان ویک درباره موضوعی است همه گیر؛ چیزی که بالاخره دیر یا زود برای هر کس اتفاق خواهد افتاد. ممکن است یک هفته، یک ماه یا شاید سال ها طول بکشد ولی بالاخره در یک نقطه همه ما حس می کنیم ناامید و درهم شکسته شده ایم.
این درهم شکستگی که هم زمان همراه است با این حس که اوضاع قرار نیست در آینده بهتر شود ممکن است به دلایل متفاوتی رخ دهد. مرگ یک عزیز، از دست دادن یک شغل رویایی، یا حتی ناامیدی از رسیدن به رویاها.
شخصیت جان ویک هم شرایط پیچیده ای را پشت سر می گذارد. همسر او به علت بیماری از جهان می رود، جان زندگی پیشینش را رها می نماید و در خانه خالی اش کنج عزلت می گزیند. تنها چیزی که برای او به جای مانده یک سگ است؛ یادگار همسر از دست رفته اش.
حال نگاهی به زندگی کیانو ریوز بیاندازیم. پدرش او را در سه سالگی ترک می نماید. برترین دوستش ریور فونیکس سال 1993 می میرد. خواهرش کیم به سرطان مبتلا می شود و یک دهه با این بیماری مبارزه می نماید. با جنیفر سایم زندگی مشترکی را شروع می نماید اما فرزندشان مرده به جهان می آید. کمتر از دو سال بعد جنیفر در یک تصادف وحشتناک رانندگی از جهان می رود.
می شود ادعا کرد تقریبا بسیاری از مخاطبان و از جمله خود کیانو ریوز می توانند با تصویر کلی جان ویک ارتباط برقرار نمایند. با انزوای او و غمی که باید با آن دست و پنجه نرم کند. با از میان رفتن تنها راه ارتباطی جان و گذشته اش؛ یعنی سگش، او مجبور است از پیله تنهایی خارج شود و مبارزه را شروع کند.
گرچه داستان فیلم های مجموعه جان ویک داستانی آشنا برای فیلم های اکشن است و یک طرح ساده بر مبنای انتقام شخصی دارد اما می توان بوضوح دید که آنچه جان ویک برایش می جنگد کوشش برای حفظ خود و ادامه زندگی پس از یک آسیب شدید روحی است.
چه در قسمت اول زمانی که سگ ِ جان کشته می شود، چه در قسمت دوم وقتی خانه او به آتش کشیده می شود و چه در قسمت سوم زمانی که زندگی او در خطر افتاده؛ جان باید علیه شرایط مبارزه کند. در همه قسمت ها فشارهای تازه وارد می شوند و مبارزه برای زندگی ادامه دارد. یک نبرد بی سرانجام که می تواند بازتاب روند تخلیه غم و اندوه باشد تا زمانی که فرد بتواند دوباره به زندگی عادی و حال طبیعی بازشود.
می توان ادعا کرد هر کسی که در زندگی علیه غم، ناامیدی و افسردگی مبارزه نموده به نوعی می تواند با جان ویک ارتباط برقرار کند. سوای صحنه های اکشن و ریتم عامه پسند فیلم آنچه باعث می شود مخاطبان به شکل گسترده هر قسمت از این مجموعه را دنبال نمایند هم ذات پنداری و نوعی ارتباط روان شناختی-عاطفی با شخصیت جان ویک است. مخاطب می خواهد ببیند جان در ادامه چه می نماید و چطور با موانع تازه مبارزه خواهد نمود.
اگر به رکوردهای باکس آفیس این مجموعه نگاه کنید اولین فیلم از مجموعه در سال 2014 حدود 89 میلیون دلار می فروشد؛ سپس قسمت دوم در سال 2017 فروش 171.5 میلیون دلاری را تجربه می نماید و نهایتا قسمت سوم در سال میلادی جاری 321.7 میلیون دلار می فروشد. روند افزایش فروش سه قسمت این مجموعه نشان می دهد ارتباط عمیق عاطفی توده مردم با آن امکان رشد مخاطب و فروش بیشتر را برای قسمت های تازهتر جان ویک ایجاد نموده است.
منبع: دیجیکالا مگ