دانلود قسمت سوم سریال آقازاده - بازی های فکری

در قسمت قبل با پیشینه آشنایی راضیه و نیما بیشتر آشنا شدیم. دختر ساده، اما جاه طلبی که زندگی معمولی در شهرستان را خیلی نمی پسندد و در سرش آرزو های عظیم دارد. او در 20 سالگی با نوذر در رابطه است و همین رابطه به شکلی اتفاقی منجر به آشنایی او با تینا و سپس نیما می گردد. زرق و برق و کاریزمای نیما او را جذب می نماید و وعده ها و سخنرانی های عجیب او درباره موفقیت او را فریب می دهد و به فکر رها کردن نوذر، شهرش و زندگی گذشته اش می اندازد.

از طرفی دیگر، در زمان حال، وقتی عروسی به انتها رسیده است و حامد هنوز در بهت و شوک حرف های راضیه است، نیما هم با واسطه گری پدرش (مهدی سلطانی) و حاج اکبر (جمشید هاشم پور) از بازداشت با قرار وثیقه آزاد می گردد و نیشخندی به حامد می زند و برایش رجز هم می خواند. بدین شکل رودرویی دو آقازاده خوب و بد داستان به شکل رسمی آغاز می گردد.

آقازاده در این قسمت با صراحت به وجود شبکه های فاسدی در دستگاه های اجرایی و قضایی کشور اشاره می نماید. شبکه فاسدی متشکل از آقا ها و آقازاده ها که آقا ها و آقازاده های پاک دست هم از وجود آن ها آگاهند و با شنیدن نامشان کارنامه سیاه گذشته شان را مجسم می نمایند.

حاج رضا تهرانی، پدر حامد، که فردی مومن و آبرو دار است با ورود به مسجد محل با درخواست مردم گرفتار روبرو می گردد و قول می دهد که سفارش کارشان را بکند. حاج اکبر هم سفارش پسر دکتر امیر بحری را پیش کسی دیگر می نماید. حامد هم برای این که حکم جلب نیما را بگیرد همراه حاج محسن (محمد حسین لطیفی) با نزد مسئول پرونده می رود تا از اعتبار او هم بهره بگیرد.

سازندگان سریال میان سفارش های حاج محسن ها و حاج رضا ها با سایر حاجی ها تفاوت بسیاری قائلند، اما امید است خداوند این سرزمین را به جز گزند بیگانه و خشکسالی و دروغ از سفارش های حاجی ها هم دور نگاه دارد. چه سفارش برای دوستان و چه دشمنان. ای کاش وظیفه ای که عده ای روی دوش خودشان حس می نمایند که حتما باید سفارش کسانی را پیش کسانی دیگر بنمایند هر چه زودتر از عهده شان برداشته گردد. سفارش کردن مگر چیزی است جز رانت؟ و مگر رانت خوب و بد هم داریم؟!